X

با ما در ارتباط باشید:

09127925270 021-26208562

مقالات آموزشی - زبان کاوان، دفتر ترجمه رسمی شماره ۱۲۰۰ تهران

مقالات آموزشی دارالترجمه زبان کاوان

جهت مشاهده کاربرد هر کلمه در جملات مختلف مشاهده مثال های بیشتر روی آیکون ادامه کلیک کنید.

ﺳﻪشنبه، 07 اردیبهشت 1400 | Article Rating

تلویحی- ضمنی- غیرمستقیم- غیرصریح

Tacit

آن چه که فهمیده می شود بدون نیاز به ذکر یا تصریح بصورت مستقیم، ضمنی می باشد.

Tacit is something that is understood without being told or stated directly.

توافق ضمنی/تلویحی

Tacit agreement

امضای ذیل اساسنامه شرکت توسط کسانی که به عضویت شرکت در می آیند به منزله توافق ضمنی آنان با مفاد اساسنامه و تصمیمات مدیران شرکت می باشد.

Undersigning the articles of association of the company by each one of the newcomers means his/her tacit agreement with the provisions of the articles of association and decisions of the directors of company

بطورمعمول در یک قرارداد بسیاری از واژگان ممکن است بطورمستقیم ذکر نشوند زیرا بطورطبیعی طرفین درباره آن ها توافق ضمنی دارند.

In a typical contract, many words may not be stated directly because it is reasonable to think that parties have tacit agreement with them

تایید ضمنی

Tacit approval

رای دادن شما به منزله تایید ضمنی نظام سیاسی توسط شماست.

Your voting is a tacit approval to the political system.

حضور شما در آن میهمانی ممکن است به مثابه تایید غیرمستقیم شما بر عملکرد آن ها باشد.

Your presence at that party may be taken as tacit approval to their performance

قبول تلویحی/پذیرش ضمنی

Tacit acceptance

اگر با هر بخش از قرارداد مخالفتی دارید لطفا آن را به ما اطلاع دهید زیرا عدم اعلام صریح مخالفت از سوی شما به معنای پذیرش ضمنی تمامیت قرارداد است.

If you disagree with any part of the contract, please let us know because if you do not express your disapproval, it implies your tacit acceptance of the total contract.

رضایت ضمنی

Tacit consent

اگر محکم نایستید و از منافع خود دفاع نکنید آن ها این را به منزله تایید تلویحی شما تلقی خواهند کرد.

If you do not stand firm to defend your interests, they may take it as your tacit consent.

واکنش غیرمستقیم

Tacit response

نیامدن آن ها به میهمانی ما واکنشی غیرمستقیم است به کاری که شما هفته پیش انجام دادید.

Their failure to attend our party is a tacit response to what you did last week.

تایید غیرمستقیم

Tacit admission

طبق احکام شرعی، اگر کسی در حال شرب خمر باشد و شما در کنار او بنشینید، نشستن شما به منزله تایید غیرمستقیم گناه اوست.

According to Sharia Law, if you sit with somebody while he is drinking alcohol, it implies your tacit admission of his guilt

بطورضمنی/بطورغیرمستقیم

Tacitly

او با سکوت خود در مجلس میهمانی، بطورغیرمستقیم به کارهایتان در ماه گذشته نارضایتی نشان داد.

By keeping silence at the party, she tacitly expressed her disapproval to your actions last month

اطلاعات بیشتر

هم معنی: Implicit, Implied, Understood

متضاد: Explicit, Stated, Revealed

ریشه شناسی: این واژه در قرن هفدهم از ریشه لاتینی tacitus به معنای "چیزی نگو" وارد انگلیسی شد.

مطالب مرتبط
ثبت امتیاز
نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: